تا شدم بی خبر از خویش
خبرها دیدم
بی خبر شو که خبرهاست
در این بی خبری
فروغی بسطامی
تا شدم بی خبر از خویش
خبرها دیدم
بی خبر شو که خبرهاست
در این بی خبری
فروغی بسطامی
از دست غیبت ات شکایتی نمی کنم
تا نیست غیبتی ندهد لذتی حضور
تو به هنگام وفا گرچه ثباتیت نبود
میکنم شکر که بر جور دوامی داری
امروز خم شدم و در گوش بچه ای که مرده به دنیا آمد آرام گفتم: "چیزی را از دست ندادی". (سیزیف / آلبر کامو)
آدم از بی بصرى بندگى آدم کرد
یعنى از خوى غلامى ز سگان پستتر است
گوهرى داشت ولى نذر قباد و جم کرد
من ندیدم که سگى پیش سگى سر خم کرد
علامه محمد اقبال لاهوری
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم
لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران
که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم ...
امام خامنه ای حفظه الله
در دیدار با شاعران مذهبیسُرا
(۱۳۹۵/۱۲/۵)
إن کانَ رَفضاً حُبُّ آلِ مُحمَّدٍ
(اگر محبت اهل بیت رفض و کفر است)
فَلیَشهَدِ الثَّقَلانِ أنّی رَافضِی
(جنّ و انس بدانند که من رافضی هستم.)
محمد بن ادریس
معروف به
امام شافعی
(دیوان الإمام الشافعی، ص۹۳، دار الکتب العربی، بیروت، 1414 ق.)
یه غمزه ز حسن لیلی ت بنمایم؟
عاقل باشم اگر که مجنون نشوی!
سرگشته ی محض یم در این وادی حسرت
عاقل تر از آن یم که دیوانه نباش یم