در مقام طلب

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم پوشیده چه گوییم همینیم که هستیم
زان باده که در روز ازل قسمت ما شد پیداست که تا شام ابد سرخوش و مستیم
دوشینه شکستیم به یک توبه دوصد جام امروز به یک جام دوصد توبه شکستیم
یکباره ز هر سلسله پیوند بریدیم دل تا که به زنجیر سر زلف تو بستیم
نگذشته ز سر پا به ره عشق نهادیم برخاسته از جان به غم یار نشستیم
در نقطهٔ وحدت سر تسلیم نهادیم و از دایرهٔ کثرت موهوم برستیم

فرصت الدوله شیرازی

لو بغیر الماء حَلْقی شَرِقٌ / کنت کالغصان بالماء اعتصاری

آن چه زخم زبان کند با من / زخم شمشیر جان ستان نکند

وقد یرجى لجرح السیف برء / ولا برءٌ لما جرح اللسان 
جراحات السنان لها التئام / ولا یلتام ما جرح اللسان 
وجرح السیف تدمله فیبرى / ویبقى الدهر ما جرح اللسان

وَتَشرَقَ بِالقولِ الَّذی قَد أَذَعتَهُ / کَما شَرِقَت صَدرُ القَناةِ مِنَ الدَمِ

انارة العقل مکسوف بطوع الهوی / و عقل عاصی الهوی یزداد تنویراً

درخشش خرد با هواپرستی زنگار می‌گیرد (کسوف می‌کند) / و سرپیچنده از خواهش‌های نفس بر تابش عقل خویش می‌افزاید

چه غریب ماندی ای دل

نه غمی، نه غمگساری

نه به انتظار یاری

نه ز یار انتظاری


امیر هوشنگ ابتهاج

(ه. ا. سایه)