در مقام طلب

۱۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

من یک زره برای جهازش فروختم

او عزم، جزم کرده بمیرد برای من

دری شکسته می‌شود، دو دست بسته می‌شود

یلی سکوت می‌کند، به احترام فاطمه

نمی خواهم بِرَنجانم دلت را بی سبب اما ...

چگونه مرگ یک مادر ، چهل تن متّهم دارد ؟

تا نشان سمّ اسبت ‌گم‌ کنند

ترکمانا نعل را وارونه زن


قاآنی

فَلَو کُنَّ النساءُ کَمِثلِ هذه

 

لَفَضَّلتِ النساءُ عَلَی الرجال

فَلا تأنیثُ اِسمِ الشَّمسِ عارٌ

 

وَلا التَذکیرُ فخرُ للهلالِ

عیناک جمیلة

کجمال القدس

و ألف عدو یتمنّی إحتلالها


نزار قبانی

ای آنکه ز جهل گام در دام نهی

وانرا غضب و قهر خدا نام نهی

حق دام نهد ولی خبر دار کند

عیب از تو بود اگر در او گام نهی


خواجه نصیر الدین طوسی

بر رهگذرم هزار جا دام نهی

گویی که بگیرمت اگر گام نهی 

یک ذره ز حکم تو جهان خالی نیست

حکمی تو کنی و عاصی ام نام نهی

خیام

دیوانه تر از خویش کسی می جستم

دستم بگرفتند و به دستم دادند

سعدی

وَهکذا کُنتُ فی أَهلِی وَفی وَطَنی

إنَّ النَّفِیسَ غَرِیبٌ حَیثُمَا کَانَ

المتنبی

تا دل از کف ندهد،

هر که تو را می بیند

روز و شب نذر نگاهت

" وَ جَعَلنا " خواندم

أهذا جزاءُ الصدقِ إن کُنتُ صادِقاً

أهذا جزاءُ الکِذبِ إِن کنتُ کاذِبا

وإن کان ذنبی کُلَّ ذنبٍ فَإِنَّهُ

محا الذنب کُل المحو من جاء تائِبا

المتنبی

یا من یَعِز علینا أن نُفَارِقَهُم

وِجدانُنا کل شیءٍ بَعدَکمْ عَدَمُ

المتنبی

وقَنِعْتُ باللّقْیا و أوّلِ نَظْرَةٍ

إنّ القَلیلَ مِنَ الحَبیبِ کَثیرُ

 المتنبی

لب بر لبم نهاد و به من گفت : با نگاه...

اینک همان لبی که قرار تو برده بود

نغمه ی من از جهان دیگر است

این جرس را کاروان دیگر است


ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد

چشم خود بر بست و چشم ما گشاد



علامه محمد اقبال لاهوری