سی و پنج سال قبل امام خمینی (رضوان الله تعالی) از میان ما رفت ما مردمایران با شکوهی بزرگ و بی نظیر او را تشییع کردیم و به خاک سپردیم ولی ایناندوهی بزرگ بر دل هایمان برجای گذاشت اندوهی برای ما و شادی برای او، چراکه مرگ حق است و بازگشت به سوی پروردگار، اما ما مردم ایران مومن ترین بندهخدا در زمان معاصر را از دست دادیم. همه ما روزی از این دنیا خواهیمرفت و بیشتر گناهان ما از آنجاست که این واقعیت بزرگ یعنی مرگ را فراموش میکنیم هزاران انسان از اول پیدایش آمدند که حال نشانی از آنان نیست برخیانسان ها به راه راست هدایت یافتند و برخی نه، چند صباحی دیگر قطعا هیچکداماز ما نیز در این دنیا نخواهیم ماند و به سرای دیگر خواهیم رفت پس بایدبکوشیم در کار نیک که تنها چیزیست که با خود خواهیم برد و از تاریخ عبرتبگیریم که کسانی که از گذشتگان خود پند نگیرند خود عبرت دیگران خواهند شد. اینکه بر رفتن امام راحل بگرییم موجه است اما این تمام دِینِ امام راحل برگردن ما نیست بلکه تداوم و ماندن در راه او که راه خداست اصل است اینک حضرتآیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) رهبر عظیم الشأن مسلمانان جهان وجانشین امام راحل، راه او را که همان راه خداست را ادامه می دهند ومسلمانان همه عالم را بر زمین سرافراز خواهند ساخت تا نظام جمهوری اسلامیبه عنوان یادگاری در تاریخ بشر از حکومت مقتدر الهی بر زمین باقی بماند. بایدراه واقعی امام راحل را ادامه داد امامی که خود را در محضر خدا می دیداستقلال و منیَتی نه برای خود و نه برای دشمنان خدا نمی دید برای کدخداهاکمترین حیثیتی قائل نبود لذا نه می ترسید، نه مأیوس می شد و نه هرگز دچارغرور می گشت، امام می گفت مسلمانان یک هدف مشترک دارند که می توانند با همبه آن هدف برسند امام به جهانیان فهماند که تنها اسلام است که مایه سعادتبشر است و پیروزی واقعی وقتی است که اسلام با همه ابعاد و احکامش در ایرانپیاده شود و پیروزی نهایی زمانی است که اسلام در همه اقطار عالم حکومت کند.
++++++++++++++++++
اینک سلاح اینک نبرد اینک جهاد
ای آفتاب چگونه توانی دوباره تابیدن
ای آسمان چگونه تو راست چشم و جرات دیدن
های ای زمین صبر، هان ای فلسطین رنج
خاک ات چگونه نلرزد از خشم و کین
سنگ ات چگونه بماند به روی سنگ
قلب ات چگونه نشِکافد ز رنج و درد
از این همه ستم ها که می شود بر کودکان فلسطین
این روزها در هر پگاه در هر سپیده دم تیره و سیاه
گرد عزا می نشیند بر تن هر برگ و،هر گل و گیاه
ظلمت می افکند هر روز بر سایه بی گناه فلسطینیان
بر روی مهر و ماه در زیر ترور و انفجار و مرگ
این راست قامتان رسا ایستاده اند اُستوار
در زیر ترور و انفجار، آن کودک اسمش عطا بود
آن دیگری یاسر، آن چشم درشت فوءاد بود
آن قامت های رسا با سرهای بلند چونان سه تیغ کوه
دل هایشان قوی آکنده از سُروُر و شهد شهادت بود
آوای صدایشان پژواک صد هزار مرگ با شکوه بود
با شهادت خود آن دژخیمان بد اندیش را به تمسخر گرفته اند
آن دلقکان بازی ترور و انفجار و اعدام آن دشمنان خلق فلسطین
آن غاصبان قدس در چشم هایشان عاری از حیات
مبهوت این همه سر سختی و دلاوری و صبر و مقاومت
انگشت های حیرت و ناباوری تا بُنِ دندان گزیده اند
اینک فلسطین یان در زیر انفجار و ترور در واپسین دم حیات
در فکر سبقت و شهادت اند هر یک ز دیگری
سلیم سلاح بر دوش به خدا گوید
نوبت مرا ده، برای نوشیدن شهد شهادت
آن دیگری نواده عزالدین قسام
فریاد زد نی نی نوبت مراست
آمد طنین صدای ابو محمد
اینک ترحمی ای دوستان تنها رها مکنید فلسطین را
زیرا که دل خو نگرفته است به تنهائی
نه در اندیشه مادر که چه لالائی ها گفت
نه به فکر خواهر که جهازش نشد آخر سرهم
نه به بابا که چه شب ها به فکر نان دو فرزند نخفت
فکرشان فکر شهادت قلب شان در طپش شوق رسیدن به کرانِ آزادی
سی و پنج سال قبل امام خمینی (رضوان الله تعالی) از میان ما رفت ما مردم ایران با شکوهی بزرگ و بی نظیر او را تشییع کردیم و به خاک سپردیم ولی این اندوهی بزرگ بر دل هایمان برجای گذاشت اندوهی برای ما و شادی برای او، چرا که مرگ حق است و بازگشت به سوی پروردگار، اما ما مردم ایران مومن ترین بنده خدا در زمان معاصر را از دست دادیم.
همه ما روزی از این دنیا خواهیم رفت و بیشتر گناهان ما از آنجاست که این واقعیت بزرگ یعنی مرگ را فراموش می کنیم هزاران انسان از اول پیدایش آمدند که حال نشانی از آنان نیست برخی انسان ها به راه راست هدایت یافتند و برخی نه، چند صباحی دیگر قطعا هیچکدام از ما نیز در این دنیا نخواهیم ماند و به سرای دیگر خواهیم رفت پس باید بکوشیم در کار نیک که تنها چیزیست که با خود خواهیم برد و از تاریخ عبرت بگیریم که کسانی که از گذشتگان خود پند نگیرند خود عبرت دیگران خواهند شد.
این که بر رفتن امام راحل بگرییم موجه است اما این تمام دِینِ امام راحل بر گردن ما نیست بلکه تداوم و ماندن در راه او که راه خداست اصل است اینک حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) رهبر عظیم الشأن مسلمانان جهان و جانشین امام راحل، راه او را که همان راه خداست را ادامه می دهند و مسلمانان همه عالم را بر زمین سرافراز خواهند ساخت تا نظام جمهوری اسلامی به عنوان یادگاری در تاریخ بشر از حکومت مقتدر الهی بر زمین باقی بماند.
باید راه واقعی امام راحل را ادامه داد امامی که خود را در محضر خدا می دید استقلال و منیَتی نه برای خود و نه برای دشمنان خدا نمی دید برای کدخداها کمترین حیثیتی قائل نبود لذا نه می ترسید، نه مأیوس می شد و نه هرگز دچار غرور می گشت، امام می گفت مسلمانان یک هدف مشترک دارند که می توانند با هم به آن هدف برسند امام به جهانیان فهماند که تنها اسلام است که مایه سعادت بشر است و پیروزی واقعی وقتی است که اسلام با همه ابعاد و احکامش در ایران پیاده شود و پیروزی نهایی زمانی است که اسلام در همه اقطار عالم حکومت کند.
++++++++++++++++++
اینک سلاح اینک نبرد اینک جهاد
ای آفتاب چگونه توانی دوباره تابیدن
ای آسمان چگونه تو راست چشم و جرات دیدن
های ای زمین صبر، هان ای فلسطین رنج
خاک ات چگونه نلرزد از خشم و کین
سنگ ات چگونه بماند به روی سنگ
قلب ات چگونه نشِکافد ز رنج و درد
از این همه ستم ها که می شود بر کودکان فلسطین
این روزها در هر پگاه در هر سپیده دم تیره و سیاه
گرد عزا می نشیند بر تن هر برگ و،هر گل و گیاه
ظلمت می افکند هر روز بر سایه بی گناه فلسطینیان
بر روی مهر و ماه در زیر ترور و انفجار و مرگ
این راست قامتان رسا ایستاده اند اُستوار
در زیر ترور و انفجار، آن کودک اسمش عطا بود
آن دیگری یاسر، آن چشم درشت فوءاد بود
آن قامت های رسا با سرهای بلند چونان سه تیغ کوه
دل هایشان قوی آکنده از سُروُر و شهد شهادت بود
آوای صدایشان پژواک صد هزار مرگ با شکوه بود
با شهادت خود آن دژخیمان بد اندیش را به تمسخر گرفته اند
آن دلقکان بازی ترور و انفجار و اعدام آن دشمنان خلق فلسطین
آن غاصبان قدس در چشم هایشان عاری از حیات
مبهوت این همه سر سختی و دلاوری و صبر و مقاومت
انگشت های حیرت و ناباوری تا بُنِ دندان گزیده اند
اینک فلسطین یان در زیر انفجار و ترور در واپسین دم حیات
در فکر سبقت و شهادت اند هر یک ز دیگری
سلیم سلاح بر دوش به خدا گوید
نوبت مرا ده، برای نوشیدن شهد شهادت
آن دیگری نواده عزالدین قسام
فریاد زد نی نی نوبت مراست
آمد طنین صدای ابو محمد
اینک ترحمی ای دوستان تنها رها مکنید فلسطین را
زیرا که دل خو نگرفته است به تنهائی
نه در اندیشه مادر که چه لالائی ها گفت
نه به فکر خواهر که جهازش نشد آخر سرهم
نه به بابا که چه شب ها به فکر نان دو فرزند نخفت
فکرشان فکر شهادت قلب شان در طپش شوق رسیدن به کرانِ آزادی
رَهشان راه سعادت، چشمشان چون دو کبوتر
نگران تا چه زمان رخت ببندد ز فلسطین استعمار
یا کی آزاد شود قدس عزیز، قبله ثانی مردان خدا
این روزها در چنین صبح های غم آلوده و سیاه
کشور فلسطین شده در سوگ عزیزان گریان
پرچم مرگ و عزا سر هر خانه و کوی و برزن
شده هم آوا، گشته هم آهنگ با طپش های دل همرزمان
لرزد همراه تن مادر و فرزند و پدر
آبشاری ز سرشک جویباری ز خون
شده سر ریز ز چشم زن و مرد
کرده سوراخ دل هر خار سنگ
همراه تاب خوردن اجساد در فضا
آمد ندای منادی زکوه و دشت
با واپسین کلام ابو محمد
با آخرین صدای همرزمش عطا
با بهترین وصیت فوءآد
حاتم بس است کافی ست ندبه و زاری و غم
ای شهر غمگسار ای مادران رنج
ای کودکان مهر و شجاعت
ای مردم شجاع مقاومت
امروز زمان تحیت است اینک زمان جنگ
اینک زمان رها گشتن فلسطین از دست غاصبان
اینک زمان رهایی از چنگ دشمنان
اینک زمان قیام اینک زمان انقلاب
اینک سلاح اینک نبرد اینک جهاد
الله و اکبر الله و اکبر
http://bahmaneyar.blogfa.com/post/1087