در مقام طلب

ایها القوم الذی فی المدرسه

کلما حصلتموه الوسوسه
شیخ بهایی

بشوی اوراق اگر هم درس مایی

که درس عشق در دفتر نباشد

ﻓﻲ ﻭﻃﻨﻲ
ﺗﻜﺘﺐ ﺍﻟﺮﺳﺎﺋﻞ ﻓﻲ ﺍﻟﺴﺮ
ﻭ ﻳﺘﻢ ﺍﻟﻠﻘﺎﺀ ﻓﻲ ﺍﻟﺴﺮ
ﻭ ﻳﻮﻟﺪ ﺍﻟﻌﺸﻖ ﻓﻲ ﺍﻟﺴﺮ
ﻭ ﻳﻘﻊ ﺍﻟﻔﺮﺍﻕ ﻓﻲ ﺍﻟﺴﺮ
ﻭ ﺗﻬﺮﻕ ﺍﻟﺪﻣﻮﻉ ﻓﻲ ﺍﻟﺴﺮ
ﻓﻘﻂ ﻧﻤﻮﺕ ﺟﻬﺮﺍً !

ﺩﺭ ﻣﻴﻬﻨﻢ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺧﻔﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ

ﻭ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺩﺭ ﺧﻔﺎ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ

ﻭ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺧﻔﺎ ﺯﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ

ﻭ ﺍﺷﮑﻬﺎ ﺩﺭ ﺧﻔﺎ ﺟﺎﺭﻯ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ...

ﻓﻘﻂ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﻣﻰ ﻣﻴﺮﻳﻢ !


ﻏﺴﺎﻥ ﺣﻤﺪﺍﻥ

هر گلی در عین زیبائی نصـیـب از خـار داشت
قصه ای میگویم از عشقی که با خود نار داشت
شکوه با شکری که عاشق در وصال یار داشت
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
وندر آن برگ ونوا خوش ناله های زار داشت

درودت باد ای داد ِ پس بیداد

درودت باد ای در کرنش لبهای ما ، صد حنجره فریاد

درودت باد ای واگیر ِ بیداری بر این مخمورگان مات ِ دشمن شاد

برگ سبزی ست تحفه ی درویش

چه کند بینوا ندارد بیش

گر در طلب گوهر کانی ، کانی
ور در هوس لقمه ی نانی ، نانی

این نکته به رمز گر بدانی ، دانی
هر چیز که در جستن آنی ، آنی

مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش

ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن