در مقام طلب

بیا که کار زمانه به جست و جو گذرد/حدیث خال سیاهت به بوس و بو گذرد

بیا و تار دلم را به حلقه ی زلفت/چنان به غمزه بیاویز که مو به مو گذرد

تو گر به کار نیایی، جهان همه هیچ است/خیال زندگی از ما به های و هو گذرد

بیا که فصل جوانی به کس وفا نکند/صفای عمر دو روزه به آرزو گذرد

کویر خشک دلم را به چشمه ی حکمت/چنان به دیده بجوشان که جو به جو گذرد

رسیده عمر به پایان و در کنار اکنون/بیا که لحظه ی مردن به روبرو گذرد

ناشناس

نظرات (۱)

کاش نام شاعر ذکرمیشد.شعرزیباست.دوست داشتم تفسیری هم ازین شعر عاشقانه وعارفانه مذکور میشد.

پاسخ:
بنده این شعر را از آقای اسماعیل منصوری لاریجانی شنیدم؛ لکن اطمینان ندارم از ایشان باشد.
کاش شما ذوقی به خرج دهید و نکته ای بیافزایید...

گویا در فضای مجازی تنها این فقیر به این شعر التفات کرده است!
به نظر نمی رسد این شعر جای دیگری آمده باشد!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">