بیا که کار زمانه به جست و جو گذرد/حدیث خال سیاهت به بوس و بو گذرد
بیا و تار دلم را به حلقه ی زلفت/چنان به غمزه بیاویز که مو به مو گذرد
تو گر به کار نیایی، جهان همه هیچ است/خیال زندگی از ما به های و هو گذرد
بیا که فصل جوانی به کس وفا نکند/صفای عمر دو روزه به آرزو گذرد
کویر خشک دلم را به چشمه ی حکمت/چنان به دیده بجوشان که جو به جو گذرد
رسیده عمر به پایان و در کنار اکنون/بیا که لحظه ی مردن به روبرو گذرد
ناشناس
کاش نام شاعر ذکرمیشد.شعرزیباست.دوست داشتم تفسیری هم ازین شعر عاشقانه وعارفانه مذکور میشد.